سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 207006

  بازدید امروز : 78

  بازدید دیروز : 253

گذر روزها - زلال پرست

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

درباره خودم

 

پیوندهای روزانه

مراسم تشکر صلاحی از... بی حضور خودش [110]
حلزون شکن عدن -شهریار مندنی پور [103]
اشتباه می کنی-داستان کوتاه بابک تختی [122]
نقد فیلم تقاطع [83]
وزیری خالق نواهای ماندگار [93]
تولد کودکی با قلب خارجی [131]
تدوین تاریخ فلسفه در ایران [129]
غذاهای مفید برای قلب و مغز [132]
جمشید مشایخی، نیم قرن فعالیت هنر&# [90]
اصول داستان نویسی [148]
کارنامه هنری مخملباف [90]
انتشار رمان بار هستی در زادگاه کوندرا برای نخستین بار [95]
البوم شبهای تهران -سعید شنبه زاده [153]
البوم عکس های استاد شجریان [187]
پاپلونرودا-مجموعه اشعار (انگلیسی) [259]
[آرشیو(20)]

 

لینک به لوگوی من

گذر روزها - زلال پرست

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

آوای آشنا

 

بایگانی

بهمن
اسفند
فروردین 84
اردیبهشت 84
تیر 84
مرداد 84
شهریور 84
مهر 84
ابان 84
اذر 84
دی 84
بهمن 84
اسفند 84
فروردین 85
اردیبهشت 85
خرداد 85
تیر 85
مرداد 85
شهریور 85
مهر 85
پاییز 1385

 

جستجوی سریع

 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

اشتراک

 

 

گذر روزها

نویسنده:زلال پرستم::: سه شنبه 83/12/25::: ساعت 10:21 عصر

از درخت زندگی

برگها یکی یکی پیش پایم می ریزند

اه ! ای دنیای سرمست و پر از خنده

ببین عاقبت چگونه سرشارم می کنی

چگونه خسته ام می کنی

چگونه مستم می کنی!

هرمان هسه

 

 سال 83 در واپسین روزها ی عمرش نفس نفس می زند و من وتو جشن می گیرم.خوشحالیم یا نه ؟ هیچ فرقی نمی کند ناراحت هم که باشی می گذرد همانقدر که اگر شاد باشی گذشتنش را حس نمی کنی...گذشت روزها برای من انقدر غریبند که فکر می کنم من همه روزها ثابت بوده ام و روزها از من گذشتند مثل بادی که می گذرد و فقط موهایت را تکان می دهد .من هم از گذر زمان تکانه هایش را خوب به یاد دارم و هم گذر عجولانه اش را که همیشه نفس نفس می زند که برایش فرق نمی کند تو چه کسی باشی مهم این است که او از تو بگذرد...

امروز مطمئنا بیشترها رفته اند و از روی اتش پریده اند .اخر امروز به روایتی چهارشنبه سوری است.من اتش را خیلی دوست دارم فسمتیش بر می گردد به این که رشته تحصیلی ام سابقابا اتش در ارتباط بسیار بود  اتش در ارتباط بسیاری با فعل و انفعالات شیمیایی است .اتش می تواند خیلی چیزها را دگرگون کند .متحول کند و اگر این ها نباشد می تواند اهن را نرم کند تغییر  شکلش دهد .خلاصه اتش را به خاطر ماهیت دگرگون کننده اش دوست داشتم .به خاطر هارمونی رنگهایش و تناسب حرارتش !..اما بعد ها که رشته ام تغییر کرد و دنیایم شد فیزیک و کوانتوم .اتش را به خاطر راز الود بودنش  دوست داشتم .به خاطر این که  نمی دانستم در این سوزش بی انتها چه رازی است که همینطور زبانه می کشد!... اتش را دوست دارم همان اندازه که اب, خاک وباد را! امروز خیلی ها از روی اتش پریده اند و می پرند و خواهند پرید ...اخر امروز به روایتی چهار شنبه سوری است! اما من هیچوقت دوست نداشتم از روی اتش بپرم .از دور نگاهش می کردم  و لذت می بردم  دلیلش ؟ ...

من برای همه انهایی که  در این یک سال از زلال پرست گذشتند چه من می شناختمشان و چه نمی شناختم...برای همراهان اندیشمندم سارا,خاک  , پویه,پریا,محمد (شیپور),شکوفه یاس ,طناز,شبگرد و...ارزوی سالی سرشار از اندیشه های نو , تفاوت های اصیل , طراوت وپویایی  می کنم...

خیلی حرف ها بود که می خواستم بزنم همه ا ش یادم رفت .نه یادم نرفت احساس کردم هنوز فرصت هست تا بعد ها بگویمشان ...تا سال بعد بدروود...


موضوعات یادداشت



[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com