چه انتظار کشنده ای ؟تصور کن ؟ سخت است نه؟ اینکه ادمی بداند تنها چند ثانیه به پایانش مانده.ان هم چه پایان غیر منتظره ای .تصور کن ان ادمی را که به صندلیش میخکوب شده و گوشش گرفته و نفسش در سینه حبس شده .تصورش سخت است خوب میدانم .میدانم نمیتوانی تصور کنی که خلبان پرواز به دلیل نقص فنی هواپیما راضی به پرواز نبوده و ان هواپیما به هر تر تیب پرواز کرده .خوب میدانم که نمیتوانی تصور کنی ان ادم هایی که هواپیما به روی خانه هایشان فرود امده چه حالی داشته اند .از همه اینها بگذریم این واقعا سخت است که بخواهی تصور کنی که مرگ اینقدر راحت به این 130 نفر ارزانی شده! اما شاید باورش سخت باشد که بشنوی کسی ان طرف تر بگوید((شهادت این عزیزان را به خانواده های محترمشان تسلیت و تهنیت عرض مینماییم)).اخر این جا کجای زمین است که جان انسان در ان تنها وتنها با یک کلمه تعریف میشود .این جا چگونه سرزمینی است که مرگ در ان اسان خیرات میشود.این جا در کجای دنیاست که نمی توانی تصور کنی چگونه یک هواپیمای فرسوده باربری میتواند 100نفر مسافر (حتی مهم نیست که انها از اهالی ادب و هنر واندیشه باشند فقط فرض کن انسان باشند ))را با خودش به مقصد نیستی ببرد.از همه اینها بگذریم حلا چه کسی میخواهد به ان دخترک شش هفت ساله که پدرش دریک ثانیه سوخته و رفته .بگوید شهادت یک مفهوم متعالی است .که شهادت مرگ در یک پیکار داوطلبانه در جهت دفاع از ارمانها و ارزشهای متعالی ادمی است .حالا چه کسی میخواهد به ان دخترک بگوید که تو از حالابه بعد فرزند شهیدی و پدرت در جهت دفاع از ارمانهایش شهید شد اگران دختر پرسید دفاع از چه ؟پاسخ چه خواهد بود؟
تصور کن تو همان کسی باشی که میخواهد بگوید شهادت یک مطلوب خود خواسته است .
میدانم تصورش سخت است ...