((ببین اگه می بینی من اینقدر ساکتم همه اش به خاطر خودته .نمی خوام اذیت بشی .اگه می بینی من هر چی می گی میگم چشم به خاطر اینه که عصبی نشی .راستشو بخوای من نمی خوام بلایی سرتو بیاددنیا بدون تو برای من هیچه .اگه می بینی اینقدر تو سری خورم فقط به خاطر اینه که تو نری .تنهام نذاری ...اخه من نمی خوام عصبی بشی نمیخوام اذیت بشی باور کن همه اش به خاطر خودته.اخه تو سایه سرمی اگه می بینی ...))
مرد به دنبال عصای سفیدش می گردد و می گوید :((چی گفتی من نشنیدم!))
...