ای شب تشنه! خدا کجاست؟
تو
روز دیگر گونه ای
به رنگی دیگر
که با تو
درافرینش تو
بیدادی رفته است...
احمد شاملو
دیگر این جا سکوت جایز نیست که عین ظلم است ...تو اگر به سکوت عادت کرده ای به درد خودت بساز که سالها زندگی را فقط تقلید کرده ای .من اما سکوتم را فرو می بلعم و فریادی میشوم که همه بودنم را می لرزاند.نگو سکوت کن حرف نزن خفه شو! که خفگی من در سکوتم نیست که در ندیدنم است دربی تفاوتیم در لمس درد هایی که کابوس خواب های بی درد ان است...اری سکوت نمی کنم و فریادم خنجری میشود بران واین را به تو ثابت خواهم کرد به تویی که تمام دردهای عالم رافقط در نداشتن یک اپارتمان یک میلیون دلاری در جزایر قناری می بینی ! اری با توهستم. هر چند می دانم انقدر دغدغه ئ شمارش صفرهای ثروتت راداری که فرصت یک بار به این جا امدن و دیدن فریاد مرا نداری مهم نیست ...هرگز مهم نبوده که تو و یا امثال تو چقدر گوش داشته اند برای شنیدن و چقدر چشم برای دیدن ...شما کر و کور مادر زادی هستید!اما بگذار من برای اسودن این اشفتگی درونم بگویم که چقدراز جنس شما متنفرم ...شمایی که ثروتتان بوی تعفن می دهد...من از اختلاف طبقاتی حرف نمی زنم ثروتتان ارزانی خودتان . من از اختلاف جنستان حرف می زنم که چقدر دورویید!که همه چیزتان تقلبی است حتی مذهبتان و من تاسف می خورم به ادم هایی که مگس وار بدور تعفن ثروتتان جمع شده اند و هوای مسموم شما را استشمام می کنند و نعشه می شوند!
ثروتتان ارزانی خودتان!شما دیگر چیزی ندارید که با ان بنازید خود شیطانید که در مشتهاینان اتش و فقر را به هم امیخته اید ...
من نمی توانم ببینم که شما هر روز گردنتان کلفت تر میشودومذهبتان نمایان تر اما عده ای پسرک نهیفشان را برای یک لقمه نان در یک معرکه گیری در جنوب تهران مهمان یک درد سوزناک میکنند!
من چشمانم سوخته اند از دیدن این همه دود این همه سیاهی ...از دیدن این که فقر شیطانی شده است و هیچ کس اعتراض نمی کند... من حتی نمی توانم ببینم ادم های دورو برم چند شیفت کار میکنند تا خرج خانواده ایشان را در بیاورند ودر همان حال برای یک همایش مسخره 4 میلیارد تومان هزینه شود...
دیگر چه بگویم همه عادت کرده اند به سکوت .همه عادت کرده اند زندگی را تقلید کنند . و فقر هر روز بیشتر میشود .تورم بالاتر میرود . فساد بطور سرسام اوری رشدمیکندو فحشا توجیه مناسبی برای خودش می اورد :((اری به خاطر فقر ناچارم!))
بدروود