((ترن))
ترن سریع تراز تست
و روی ضربه ئ بیست و چهار
میان شب
ترا به تونل تاریک میبرد
و خواب
تمام چشم تو را میبرد
و کرم
تمام جسم تو را میخورد
ولی ترن
به انتظار تو در ایستگاه می ماند.
زنده یاد محمدرضا نعمتی زاده(شاعری از دیار تب زده جنوب -بوشهر) -از کتاب چاپ نشده منظومه های تماشا
چقدر دوستی های این دوره و زمانه رنگ و بوی غریبی دارند .دوستی که نه همان نقشهای قلابی راکه هر روز برای هم بازی میکنیم .می خواهم بگویم چقدر دلتنگ میشوم وقتی خاطرات بزرگترهایم را میشنوم که در وصف صداقت ها و یک رنگی های زمانه شان دوستی هایشان را به رخ نسل ما میکشند .این روزها معیار همه چیز که دوستی هم یکی از ان همه چیز است بر میگردد به این که چقدر درا ن سود هست و چقدر زیان .از بزرگترها میشنوم که میگویند((یادش به خیر دوستی های ان موقع کجا رفته این دوره و زمونه ادما همشون سر هم شیره می مالن)) و بعد به خودم می گویم چرا ؟واقعا چرا ؟...گویانسل ما نسلی است که خود رو بوده ویا ناگهانی از اسمان نزول کرده است .هیچگاه بزرگترهانمی خواهند بپذیرند که مصلحت طلبی های دیروز انان است که در دوستی های امروز ما صداقت را تیره کرده است.دوستی هایی که که با یک حرف از هم می پاشند و یا با چند ماه دوری فراموش میشوند .دوستی هایی که تا زمانی ادامه دارند که در ان تجارت سود داشته باشد ! البته در این وانفسای قحطی دوستی, هنوز هستند انسانهایی که می توانی همدرد و همراه خطابشان کنی و انقدر به انها نزدیک شوی که احساس کنی چقدر خوشبختی که یکی هست که حرفهایت را بشنود و لمس کند .دوستی هایی که در ان نه سود مطرح است و نه زیان .فقط کافی است یک نفر تنها یک نفر از این دوست ها داشته باشی که بدانی که چرا ((دل بی دوست دلی غمگین است)) ؟هرچنددراین زمانه پر اشوب انقدر معیارها واژگون شده که بسیار باید جستجو کنی تا دوستت را بیابی وگرنه انقدر ادم هست که ادعای دوستی میکند ولی باطنا((همگی مگسانند دور شیرینی))...
پی نوشت 1 :دراین زمینه حرف و حدیث بسیار است .تحلیل های روانشناختی و جامعه شناسی بسیاری را خوانده ام که در بسیاری از انها جامعه و در مرتبه بعدی خانواده را مقصر اصلی در از بین رفتن صمیمیت و یکرنگی ارتباطات قلمداد کرده اند به طور مثال یونگ جمله ای دراین زمینه دارد:((از نظر روانشناسی هیچ چیز بیشتر از زندگی نزیسته والدین بر محیط اطراف و خصوصا بر فرزندان شان تاثیر نمی گذارد.))ودر تحلیل های دیگر رشد سریع تکنولوژی وپپیدایش زندگی ماشینی را عامل ((ماشینی شدن)) انسانها معرفی کرده اند...چه باید گفت و چه باید کرد ؟
پی نوشت 2:هر چند خوشبختانه در همین وانفسای قحطی دوستی ,اقبال با من همراه بود وچند دوست(هرچندانان که من دوست مینامم تعدادشان اندک است) اندیشمند وهمراه نصیبم شد .دوستانی که فرزانگی وصداقتشان انقدر ها هست که مرا در نوشتن این پست مردد کرد .به همین جهت تنها ان چه را نوشتم که در پیرامون خودو در جامعه احسا س کرده ام .روابطی مغشوش و ارزان که فقط بنا به منافع شخصی شکل میگیرد!!!