سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 206194

  بازدید امروز : 6

  بازدید دیروز : 222

دوره گرد - زلال پرست

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

درباره خودم

 

پیوندهای روزانه

مراسم تشکر صلاحی از... بی حضور خودش [110]
حلزون شکن عدن -شهریار مندنی پور [103]
اشتباه می کنی-داستان کوتاه بابک تختی [122]
نقد فیلم تقاطع [83]
وزیری خالق نواهای ماندگار [93]
تولد کودکی با قلب خارجی [131]
تدوین تاریخ فلسفه در ایران [129]
غذاهای مفید برای قلب و مغز [132]
جمشید مشایخی، نیم قرن فعالیت هنر&# [90]
اصول داستان نویسی [148]
کارنامه هنری مخملباف [90]
انتشار رمان بار هستی در زادگاه کوندرا برای نخستین بار [95]
البوم شبهای تهران -سعید شنبه زاده [153]
البوم عکس های استاد شجریان [187]
پاپلونرودا-مجموعه اشعار (انگلیسی) [259]
[آرشیو(20)]

 

لینک به لوگوی من

دوره گرد - زلال پرست

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

آوای آشنا

 

بایگانی

بهمن
اسفند
فروردین 84
اردیبهشت 84
تیر 84
مرداد 84
شهریور 84
مهر 84
ابان 84
اذر 84
دی 84
بهمن 84
اسفند 84
فروردین 85
اردیبهشت 85
خرداد 85
تیر 85
مرداد 85
شهریور 85
مهر 85
پاییز 1385

 

جستجوی سریع

 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

اشتراک

 

 

دوره گرد

نویسنده:زلال پرستم::: شنبه 83/12/1::: ساعت 4:13 عصر

دهان سرگردانی در کوچه ها

خورشید می فروشد و پندار

در خوشه های انگور و الوی ابدار

و مشت خاکی می گیرد

که بوی تلخ باران

وبوی دست مشتاقی

در ان رسوب کرده است

 

دهان سرگردانی

در کوچه هایمان

می گردد پنهان

و راز جار میزند:

سبزای هندوانه

-شاید ضریح خون شهیدی باشد

از بن تاریخ

که راز رازناک کشتارش را تا امروز

مکتوم داشته اند-

و مشت خاکی

((آی!!!!!!!!!

و مشت خاکی می گیرم

از گلدانی گمنام

که بوی مرگ 

-بوی دروغ-

در ان رسوب نکرده باشد)) 

منوچهر اتشی-خرداد 68

بوشهر

 

 

به من گفتی دست به قلمت خوب است .خوب مینویسی و قوی پس بیا و از ((حسین)) بنویس ...من سکوت کردم .اما باور کن جنس عزای تو و من یکی نیست تو اگر برای حسین اشک می ریزی من برای خودم زار میزنم...باور کن که خیلی ها قبل تر از من برای ((حسین)) نوشته اند . من می خواهم از خودمان بنویسم  از ادم هایی که هیچ کارشان روی حساب و کتاب نیست .من میخواهم از دردهای خودمان بنویسم .از رویدادهای تلخی که مربوط به زمانه من است...من برای خودم زار میزنم و برای تو و برای همه ا دم هایی که در طول تاریخ هر روز تکرار می شوند .ادم هایی که راحت انسان می کشند و لبخند می زنند...بگذار من به طریق خودم بنویسم حتا اگر دست به قلمم هم خوب باشد!...بگذار هر کس به طریق خودش عز اداری کند.

 


موضوعات یادداشت



[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com