سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 207008

  بازدید امروز : 80

  بازدید دیروز : 253

وسوسه - زلال پرست

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

درباره خودم

 

پیوندهای روزانه

مراسم تشکر صلاحی از... بی حضور خودش [110]
حلزون شکن عدن -شهریار مندنی پور [103]
اشتباه می کنی-داستان کوتاه بابک تختی [122]
نقد فیلم تقاطع [83]
وزیری خالق نواهای ماندگار [93]
تولد کودکی با قلب خارجی [131]
تدوین تاریخ فلسفه در ایران [129]
غذاهای مفید برای قلب و مغز [132]
جمشید مشایخی، نیم قرن فعالیت هنر&# [90]
اصول داستان نویسی [148]
کارنامه هنری مخملباف [90]
انتشار رمان بار هستی در زادگاه کوندرا برای نخستین بار [95]
البوم شبهای تهران -سعید شنبه زاده [153]
البوم عکس های استاد شجریان [187]
پاپلونرودا-مجموعه اشعار (انگلیسی) [259]
[آرشیو(20)]

 

لینک به لوگوی من

وسوسه - زلال پرست

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

آوای آشنا

 

بایگانی

بهمن
اسفند
فروردین 84
اردیبهشت 84
تیر 84
مرداد 84
شهریور 84
مهر 84
ابان 84
اذر 84
دی 84
بهمن 84
اسفند 84
فروردین 85
اردیبهشت 85
خرداد 85
تیر 85
مرداد 85
شهریور 85
مهر 85
پاییز 1385

 

جستجوی سریع

 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

اشتراک

 

 

وسوسه

نویسنده:زلال پرستم::: یکشنبه 85/6/12::: ساعت 4:11 عصر

دستانم می لرزد و خاکستر سیگار بروی زمین می افتد .چشمانم به طرز غریبی میسوزند ولجوجانه تلاش میکنند، رد دودی را در ان فضای تاریک وهم الود دنبال کنند ،که با طنازی بی نظیری ذهن را بدنبال خود میکشد.سرخی سرش غمازی میکند برای دادن بوسه ایی و یا حتی ذوب شدن در گرمای مطلوبی که در ان تاریکی سرد وسوسه اش نامتناهی است.

وسوسه های تمامی ندارند و با همه اینها باز دستانم می لرزند و خاکستر سیگار بروی زمین می افتد.

در ان تاریکی اثیری تنها چشمانم به دنبال رد دودی است که رقص کمرشکنش نفسم را بند اورده است ومن چه دلم میخواهد بااو همرا ه شوم دوشادوش .بالا بروم .سبک شوم و در همهمه تمام مولکول هایی که بی دغدغه در هم گم میشوند،ناپدید شوم.دلم میخواهد سبک شوم در ان تاریکی مطلق.

وسوسه ها تمامی ندارند.

دستانم میسوزد.گویا سیگارم تمام شده است، و هیچ باقی نمانده حز حسرتی تنها ووسوسه هایی ناکام.

چراغ اتاقم روشن میشود

-وای تو که باز سیگارتو روشن کردی ؟!مگه دکتر بهت نگفت دود سیگار سمه برات!

...

چراغ اتاق خاموش میشود و من سرفه میکنم .سرفه سرفه سرفه...انقدر که سبک میشوم  !

وسوسه ها تمامی ندارند.

 


موضوعات یادداشت



[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com