نویسنده:زلال پرستم::: پنج شنبه 84/11/27::: ساعت 11:51 صبح
ادم ها به بدبختی هایشان عادت میکنند انقدر که میتوانند بگویند(( چه خوب شداز این بدتر نشد )) ومن همیشه در عجب این قدرت لا یتناهی ادمی هستم که در سخت ترین شرایط هم می تواند دلخوش به اینده ایی باشد که زندگی اش را دگرگون کند یا انکه معجزه ای رخ دهد و همه ان مصیبت ها را به یکباره نیست کند و نمی دانم چرا ((پوست ما ادم ها اینقدر کلفت است)).خوش به حال خدا که چنین بندگان قانعی دارد !
چند روز است وقتی پشت سرم را نگاه می کنم سایه ایی نمی بینم .خورشید هم مرده است گویا یا سایه من در بلندای تمام سایه هایی که بر روی زمین افتاده خودش را گم کرده ...
.
.
.
.اما نه گویاتنها درختانند که سایه دارند مردمان این دیار همه بی سایه گشته اند!