سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 203142

  بازدید امروز : 6

  بازدید دیروز : 43

- زلال پرست

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

درباره خودم

 

پیوندهای روزانه

مراسم تشکر صلاحی از... بی حضور خودش [110]
حلزون شکن عدن -شهریار مندنی پور [103]
اشتباه می کنی-داستان کوتاه بابک تختی [122]
نقد فیلم تقاطع [83]
وزیری خالق نواهای ماندگار [93]
تولد کودکی با قلب خارجی [131]
تدوین تاریخ فلسفه در ایران [129]
غذاهای مفید برای قلب و مغز [132]
جمشید مشایخی، نیم قرن فعالیت هنر&# [90]
اصول داستان نویسی [148]
کارنامه هنری مخملباف [90]
انتشار رمان بار هستی در زادگاه کوندرا برای نخستین بار [95]
البوم شبهای تهران -سعید شنبه زاده [153]
البوم عکس های استاد شجریان [187]
پاپلونرودا-مجموعه اشعار (انگلیسی) [259]
[آرشیو(20)]

 

لینک به لوگوی من

 - زلال پرست

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

آوای آشنا

 

بایگانی

بهمن
اسفند
فروردین 84
اردیبهشت 84
تیر 84
مرداد 84
شهریور 84
مهر 84
ابان 84
اذر 84
دی 84
بهمن 84
اسفند 84
فروردین 85
اردیبهشت 85
خرداد 85
تیر 85
مرداد 85
شهریور 85
مهر 85
پاییز 1385

 

جستجوی سریع

 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

اشتراک

 

 

نویسنده:زلال پرستم::: جمعه 85/9/3::: ساعت 8:36 صبح

عشق علی

وقتی گفت عاشق علی است, باور نکردیم.خیره مانده بودیم به موهای بلندش که یله شده بودند روی شانه هایش,و به گیتاری که در دست داشت.زیر لب گفت که تنها الگویش علی است , خندیدیم و به اوگفتیم ((واقعا! )) او می توانست آسان درک کند که هیچکس او را باور نمی کند.وقتی هم که رفت ما حتی با نگاهمان بدرقه اش نکردیم,خیال کرده بودیم اینها همه از نخیلات شبانه اش ناشی می شود از همان لحظه هایی که به او باور متفاوت بودن را القا می کرد.او آرام رفت و ما تا مدتها فراموش کرده بودیم که یک گیتاریست جوان عاشق علی است.

روزها گذشت انقدر که نفهمیدیم حضور سبک او در همه ثانیه هایی که ما بی تفاوت از کنارشان می گذشتیم چه شکوه اهورایی داشت حتی نمی دانستیم که در حزن صدای او چه رازی هست که همه را درگیر کرده است, مایی که با ملاکهای روزمره مان اورا فقط یک هنرمند می شناختیم.

یک روز از همان روزهایی که پر از خیسی اشک بود همه فهمیدیم که چقدر ملاکهایمان وارونه بوده اندوچقدر او را بد شناخته بودیم .وقتی که دیگر او در میان ما نبود ,اویی که در یک حادثه ناگهان رفته بود تا به همه ثابت کند که هیچ وقت ادعا نکرده است;خبر کوتاه بود :کودکی را که در خیابان دویده بود ,نجات داد ورفت !او ارام رفت و ما فرصت این راکه بگوییم او را نشناخته بودیم از دست دادیم .اگرچندجز ءجزءپیکر او در تن دیگران حیات داشت,پسری که از قلب عاشق او جانی دوباره گرفت, هم گفت که عاشق علی است.

حالا او انقدر زنده است در میان ما که احساس می کنیم چقدر در مقابل او ما مر ده ایم دیگر می دانیم هر کسی علی را به شیوه خود دوست می دارد .


موضوعات یادداشت



[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com