سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 202926

  بازدید امروز : 27

  بازدید دیروز : 9

دی 84 - زلال پرست

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

درباره خودم

 

پیوندهای روزانه

مراسم تشکر صلاحی از... بی حضور خودش [110]
حلزون شکن عدن -شهریار مندنی پور [103]
اشتباه می کنی-داستان کوتاه بابک تختی [122]
نقد فیلم تقاطع [83]
وزیری خالق نواهای ماندگار [93]
تولد کودکی با قلب خارجی [131]
تدوین تاریخ فلسفه در ایران [129]
غذاهای مفید برای قلب و مغز [132]
جمشید مشایخی، نیم قرن فعالیت هنر&# [90]
اصول داستان نویسی [148]
کارنامه هنری مخملباف [90]
انتشار رمان بار هستی در زادگاه کوندرا برای نخستین بار [95]
البوم شبهای تهران -سعید شنبه زاده [153]
البوم عکس های استاد شجریان [187]
پاپلونرودا-مجموعه اشعار (انگلیسی) [259]
[آرشیو(20)]

 

لینک به لوگوی من

دی 84 - زلال پرست

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

آوای آشنا

 

بایگانی

بهمن
اسفند
فروردین 84
اردیبهشت 84
تیر 84
مرداد 84
شهریور 84
مهر 84
ابان 84
اذر 84
دی 84
بهمن 84
اسفند 84
فروردین 85
اردیبهشت 85
خرداد 85
تیر 85
مرداد 85
شهریور 85
مهر 85
پاییز 1385

 

جستجوی سریع

 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

اشتراک

 

 

طبیعت

نویسنده:زلال پرستم::: سه شنبه 84/10/20::: ساعت 10:36 صبح

توی یه غار سه تا چیز بار ارزش رو می تونی بدست بیاری .سه تا نعمت خیلی  خوب رو که هیچ جای دیگه پیدا نمی کنی :

سکوت

سکون

تاریکی

البته هیچ کدوم از اینها به تنهایی خوب نیست .اینکه احساس کنی تویه زندان تاریک ساکت هستی و مجبوری تا اخر عمرت به دیوار روبروت خیره بشی خیلی سخته .اما وقتی این احساس با یه راز امیخته بشه یه راز که همش به دنبال این باشی که هر چه زودتر فاشش کنی یه لذت دیگه ای داره...بعضی وقتها به این فکر میکنم که چقدر طبیعت شبیه خود ماست .درست شبیه یک ادم وهر کدوم از پدیده هاش یکی از خصوصیت های ما ادم ها رو در خودش داره .مثلا وقتی از اون بالا روی قله یک کوه بلند ایستادی و زمین زیر پات رومیبینی یک لحظه تصور میکنی روی قلب زمین نشستی و رودخونه هایی که از اون بالا مثل خط های ظریف می مونن رگ هایی هستن که از اون قلب منشعب شدن.سکوت جنگل ارامش دریا و سکون کوه انقدر می تونن به حالت های روحی  مختلف ادم ها شبیه سازی بشن بطوریکه در یک لحظه احساس کنی ادم ها نمونه کوچک شده طبیعت هستن...این همون رازیه که من تو طبیعت کشفش کردم و به اعتقاد من یکی از راه های رهایی از درگیری های ذهنی مدرن امروز پناه بردن به طبیعت سخاوتمنده.جایی که میتونی بدون هیچ دغدغه ایی به خود واقعیت نزدیک بشی . 


موضوعات یادداشت


ققس

نویسنده:زلال پرستم::: چهارشنبه 84/10/14::: ساعت 11:16 صبح

از ان دوردستها صدای اواز غریبی میامد شایدتنها یک توهم بود ولی هر چه که بودسکوت غریب ان دیار را اشفته کرد و ان سکون اسطوره ایی را به هیبتی جدید در اورد .اری هرچه که بود ,ان صدا بهانه این شد که در ان دیار زندگی به شیوه ای جدیدازموده شوداما هیچ کس به ان فکر نکرد که ان صدا چه بود و صدای که بود ؟ همه تنها به این فکر میکردند که در دیارشان هیچ صدایی دلنشین تر از ان اواز اهورایی نبود ه است که دران دیار زندگی از پس ان اواز اغاز شده است. ولی هیچ کس هرگز نفهمید که ان صدا ناله های پرنده ایی بوده است  که میخواست به انسانها بفهماند زندگی از زمانی که ان پرنده در قفس اسیر شده بود, به پایان رسیده است .


موضوعات یادداشت


زندگی دوگانه

نویسنده:زلال پرستم::: جمعه 84/10/2::: ساعت 12:16 صبح

بعضی وقتها شده که احساس کنی اون ادمی نیستی که خودت فکر می کردی ؟فکر میکنم برای هر کسی کاملن طبیعی باشه که در یه لحظه هایی به این فکر کنه که اون ادمی نیست که خودش می شناسه .مثلن درست در همون زمانهایی که داری توی آینه نگاه میکنی به این فکر کنی که این ادمی که داری تو آینه میبینی چقدر به تو شبیه .شبیه از این نظر که چقدر با اون آدمی که در درونت هست یکیه ؟برای من که خیلی پیش اومده.مثلن چند وقت پیش داشتم به این فکر میکردم که چرا آدم هااونقدرظاهر و باطنشون می تونه با هم  متفاوت بشه که انگار یه زندگی دوگانه دارن و مشکل من همین زندگی دوگانه است همین عدم تعادلها و... فکر میکنم یکی از مشکلات جامعه امروز ما همینه اینکه ادم ها زندگی اجتماعی و زندگی شخصیشون کاملن متفاوته .اون ادمی که توی اداره و دانشگاه و ...هست وقتی می ره توی خونه می میره و میشه یه نفر دیگه و به قولی یه نقاب داره که هر روز صبح به چهره می زنه و هر شب میارتش بیرون .مساله این جاست که تویه همچنین محیطی چطور میشه یه بچه نرمال تربیت کرد یه آدم که بدونه از زندگی چی می خواد .وقتی به بچه ات میگی توی مدرسه فحش نده .از کسی بد نگو .به فلان شخص توهین نکن ...نماز بخون روزه بگیر ...و بعد توی خونه خودت یه جور دیگه رفتار کنی کاملن طبیعیه که اون بچه یه الگوی ناقص از یک شخص رشد یافته بگیره و این زندگی و شخصیت دوگانه را تا اخر عمرش با خودش یدک بکشه.مشکل جامعه ما اینه که این دوگانگی ها و تظاهر ها  رفته توی ریشه هاش .وکلی باید تلاش کنی تا این باور رو از ذهن ادم ها بیاری بیرون که بابا لازم نیست ادای یه ادم دیگه رو در بیارید .لازم نیست اونی بشید که فکر میکنید بیشتر مورد تایید دیگران هست .فقط خودتون باشید خود خودتون.

 وحرف اخر:مدتهاست دارم به این فکر میکنم که چرا باید هر روز یه نقاب بزنیم و بریم بیرون .اگه این نقاب نبود چه مشکلی پیش می اومد...


موضوعات یادداشت



[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com