((نه تمسخر , نه تجلیل ,نه محکوم کردن , ونه نفرت ورزیدن ,بلکه فهمیدن))
اسپنوزا
این روزها همیشه برای من سرشار از خاطره بود ه اند .سرشار از لحظاتی ناب که به من اموخته اند :انسانیت چیزی فراتر از انی است که ما در ظاهر می بینیم و جدا از ادعا هایی است که با افتخار و گاه رندانه می کنیم.این روزها برای من پیام اور دقایق محض خلوصند و ثانیه هایی زلال که بوی خدا می دهند.
من از همین روز های گرسنه گی اموختم:
که بسیاری هستند که بی دانش فقط گرسنگی خویش را راهی برای بهشتی شدنشان می بینند در حالیکه روحشان سالهاست که به سو ء تغذیه مبتلاست! من از این دسته اموختم که فلسفه رمضان گرسنگی نیست , که اگر گرسنگی می بود قطعا وجود ادیان مختلف با ایین ها و راهکارهای متنوعشان کاری بود بیهوده .چون تنهالازم بود که بعد از ?? ماه فسق و فجور یک ما ه گرسنگی می کشیدیم و بعد دم افطار ((دلی از عزا)) در می اوردیم و ان وقت ادعای انسان بودن می کردیم .چه ادعای احمقانه ای!
من از کسانی که از روی نادانیشان ,گاه دانا یی کاذبشان این روز ها را به تمسخر گرفته اند , یاد گرفته ام که هیچ گاه بدون اگاهی در مورد موضو عی قضاوت نکنم حتی اگر مطابق با نظر و عقایدم نباشد. من از این دسته اموختم که عقاید و ارزش های هر فرد برای خود او محترم است پس ضرورتی ندارد که اورا با شیو ه های تحقیرکننده بکوبیم و اعتقاداتش را مسخره کنیم .در غیر این صورت این خود ما هستیم که از نادانی رنج می بریم نه انانی راکه مسخره می کنیم!
من از انهایی که در این ما ادعای دینداریشان سر به فلک می کشد انسان شناسی رااموختم , چرا که بهتر از تمام ایام دیگر زمینه برای انسان ها هست تا خود را به معرض نمایش بگذارند , با تمام ادعاهای پو چی که می خواهند نردبان ترقیشان باشد!
من از همین روزهای خدایی بود که دانستم فلسفه رمضان اگاهی است و از همین لحظه های با شکوه بود که اموختم : فلسفه همه ماه های خدا(( فهمیدن)) است برای انسان شدن.