• وبلاگ : زلال پرست
  • يادداشت : خانه ادريسي ها
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام. شما ديگه پينك نمي كنيد ، سيستمها عوض شده . من هم به همين طريق ميام و ميگم ، بسم الله تشريف بياوريد آپ كردم .

    ازاين بچه هاي زيادن! تو ايران خيلي چيزها26 ساله كه دارن حروم ميشن!!!

    سلام. وقتي تازه عباس معروفي آمده بود اينجا از مرگ غزاله عليزاده خيلي نگذشته بود . يادم مياد با اشك و آهي جانگداز در سخنراني بدو ورودش اينطوري خاطره اش را زنده كرد : ..... دفتر گردون رو ازم گرفته بودند ، هر روز به نحوي به اينطرف و آنطرف مي كشيدنم . آس و پاس شده بودم...و سر گردون....در همان جمعي كه بوديم غزاله مثل هميشه دست سخاوت و بخشش گل كرد و اصرارم ميكرد كه من بجز همين دو فرش و گليم چيزي ندارم ، خواهش ميكنم آنها را از من قبول كن ، بفروش و به دردي بزن...و اشك و هق هق گريه ...بود كه امانش نداد . بعد تشريح نوع خودكشيش در جنگلهاي سر سبز شمال....و فلسفه انتخاب كردن آن مكان و مابقي...تعريفها كه در حوصله كامنت نمي گنجد . در مورد سوت كه نوشته بودي يادم آمد به كارگرها و اصولا هر جمعي كه در اينجا ميخواهند اعتراض كنند نفري يه سوت ميگيرند و همگي با هم سوت ميزنند ...

    انگار دوستاي مشتركمون زياد شدند
    + ؟! 
    من اصلا از رمان خوندن خوشم نمياد!...موفق باشي.
    ميدوني با خوندن اين کتاب حس جديدي بهم دست داد بعد مدتها يک احساس شيرين شايد اصطلاح خوبي نباشه ولي احساس ارضا شدن از خوندن يک کتاب بهرحال تمام مدت فکرمن در حال حلاجي کردن شخصيتهاي اين کتاب بود ممسئله ايي که در کمتر کتابي ديدم .............راستي اون بچه هم ايده خوبي داده ما هم بريم چند تا بخريم و شبها بندازيم دور گردنمون
    من كه عاشق غزاله ام ...ممنون از لطفت
    مباركه !

    سلام عليكم

    حيف كه غزاله خودكشي كرد! حيف كه بيماريش لاعلاج بود!

    اون بچه. گمونم بيشتر به درد فلسفه درس دادن مي خوره تا هلال احمر!

    اِه ! انگار مي شه پاراگراف بندي كرد

    ما را هم تو پارسي بلاگ راه بدين.

    جواب يكي از مطالبت رو در شكوفه خوانم . اگه نخوندي سر بزن به شكوفه.........

    كاش من هم فرصت خوندن پيدا ميكردم....خوندي تموم كردي بده منم بخونم

    رفتي دكترا (كاما) ما را هم فراموش نكن. رد شدي بوقي چيزي بزن....

    تو كه تموم كردي.. دكتر هم كه داره تموم مي كنه(حوصله موندن رو مي گم) منو دارين تنها مي ذارين!!!!!!

    كاش مي شد پاراگراف بندي كرد

    و در آخر جمله از بزرگي((خوش باش))

    + darya 
    salam,khasteh nabashi,nesbat be ghabl mibinam ke har rooz behtar az ghabl minevisi,emrooz vaghti in neveshteha tavasote 1 doost baram send shod fahmidam ke dast neveshtehat darand jayegahe khodeshono peyda mikonand,shadoo sarboland bashi