دوست عزيزم سلامصلي الله عليک يا صدّيقة الشهيده
براي تو دوست عزيزم
سيد بن طاووس از تشرف يافتگان به محضر امام زمان (عج) است. آن رادمرد الهي برخي از نمازها و مناجات ها ي امام زمان (عج) را شاهد بوده و آن ها را گزارش نموده است.
آن بزرگوار نقل مي کند که: سحر گاهي در سرداب مقدس بو دم که ناگهان شنيدم که مولايم براي شيعيان اين گونه دعا مي کنند: «خدايا شيعيان ما را از نور ما و بقيه طينت ما خلق کرده اي. آنها گناهان بسياري با اتکا بر محبت و ولايت ما انجام داده اند. اگر گناهان آن ها گناهاني است که در ارتبات با توست از آن ها بگذر که ما راضي هستيم. و آنچه از گناهان آن ها در ارتباط با خودشان است خودت بين آن ها را اصلاح کن (ميانه آن ها را درست کن) و از خمسي که حق ماست به آن ها بده تا راضي شوند و آن ها را از آتش جهنم نجات بده و آن ها را با دشمنان ما در سخت خود جمع مفرما
از نصايح لقمان حکيم به فرزندش :اي فرزند از چهار هزار حديث چهارصد نکته ، و از چهارصد نکته هشت مورد
را فراگرفته ام که به اين شرح است :
دو چيز را هرگز فراموش نکن :
1-خدا 2- مرگ
دوچيز را زود فراموش کن :
1-بدي ديگران در حق خودت 2- خوبي خودت در حق ديگران
چهار چيز را بيش از پيش نگه دار :
1- شکمت را سر سفره مردم
2- زبانت را در جمع
3- چشمت را در خانه دوستان
4- دلت را در سر نماز
3.وبلاگ ما هم باز هم بروز شد اگه قدم رنجه کني و تشريف بياري لطف کردي و اگه نظرت رو هم بگي بزرگي رو تموم کرديبه اميد ديدار
اگه قابل بوديم تبادل لينك داشته باشيمياحق
هميشه از اونايي بدم مي اومده كه يه روزي بهش تعصب داشتم ... ممنونم متنت به دلم نشست
سلام. از اينكه بعد از يك سال از بچه هاي خوب وبلاگ نويس بوشهر دور بوده ام بسي دلم گفت. خرسند شدم از اينكه امروز ديدم همچنان فعاليد. اما نميدونم چه شد؟ خانه اي بود به نام خانه وبلاگ نويسان و از اينجور حرفها. انگار همش هيچ بود. حركت خوبي بود. به هرحال آرزوي موفقيت دارم براتون. نميدونم به ما سر مي زنيد يا نه. ولي خوشحال مي شيم.
راستي يادم رفت. مطالبتون خيلي جالبه.آرزوي توفيق
سلام ..
زيبا بود ...
سلام . شايد در همين راستاست كه شريعتي مي گويد اگر مي خواهي چيزي را بكوبي «بد از آن دفاع كن»
عقايد ما معمولا امور بديهي بيروني اند!
همان اموري كه به قول ويتگنشتاين وقتي مطرح شدند در ابتدا به صورت « تمسخر » آميز به انها نگاه شد .در مرحله بعد با « خشونت » با انها برخورد شد و سپس بصورت امري « بديهي » پذيرفته شدند