• وبلاگ : زلال پرست
  • يادداشت : ادم ها ي خاكستري
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
    • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + علي رادبوي 

    سلام

    اينكه آدم ها رانمي شود به سياه و سفيد دسته بندي كرد درست ! ولي از اين چه نتيجه اي بايد گرفت؟تكليف معيار هاي انساني شناخته شده و پذيرفته شده چه مي شود؟ مثال مشجصي بزنم .مثلا هيتلر كه در جاني بودنش شكي نداريم ( حالا از هيتلر هاي وطني مثال نمي زنم) بدون شك نقطه قوت هائي هم داشته است .فرض كنيد براي بچه هايش پدر خيلي خوبي بوده است يا عاشق گل بوده است يا از آركيوي خياي بالائي رخوردار بوده است .و..و..طبق آن اصل بايد آقاي هيتلر را هم خاكستري ببينيم نه؟ من كه موافق نيستم!

    + زيبا 
    راست مي گي تكليف اون پر رنگ ها چي ميشه؟
    + پويا پولادتن 

    سلام ...

    خوبيد انشالله ...

    دوستتون راست ميگه ... اين نيست كه همه رنگشون خاكستري مثل هم باشه ...

    مثلا يكي اونقدر خوب هست و از الفاظ خداوند بهره برده كه ببينيش سفيد به نظر ميرسه ... يكي هم كه اونقدر كثيف هست و كارهاي فحشا (دزدي ، دروغ ، تجاوز و ...) انجام ميده كه به قول خودت مشكي به نظر مي رسه ...

    بازم ميگم دوستت حرف خيلي قشنگي زد ...

    + شيپور 

    سلام .خوبي ؟ خوشي ؟ با گرما چظوري ؟ بقول اين ترانه قديمي شيرازي مثل اون وختا چرا؟! يادي از ما نم كني؟!/ در مورد دغدغه ات و مورد سئوال قرار دادن (ف) جدا از جواب و شعار و خط و خط كشيهاي فلسفي ! تنها از ديد خودم مي نويسم : اي بسا ابليس آدم رو كه هست ......پس به هر دستي نبايد داد دست . شاد باشي

    پاسخ

    سلام اقاي حق شناس بزرگوار .شرمنده مي كنيد ما رو .گرماي هواي بوشهر كه روز افزون است و شرجي اش ... البته من كه بوشهر نيستم فعلا.در مورد ياد كردن باور كنيد هر روز به شيپور مي ايم ولي كامنت نميگذارم .سرفراز باشيد و بدرود
    + خاك من 
    من تاکنون هيچ چشم خاکستري نديدم اما سفيد ديده ام چشماني را ديدم که سفيد بود کور بود ...چشمان سفيدش خاکستري ميديد.من نطفه اي ديدم خاکستري نطفه اي که سياه شد و طفل شد ورشد کرد و سياه شد.خاکستري رنگ مقدسي است تمام رنگها وقتي ميسوزند خاکستري ميشوند تمام عشق ها وقتي ميميرند نفرت ميشوند نفرت يعني دورنگي يعني انتخاب سياه و سفيد با هم يعني بالاتر از عشق نه زن!.من خاکستري را مي پرستم شک هم خاکستري است.
    انفجار مغز خاکستري است دود خاکستريست،افيون خاکستريست،و شراب و زن نيز خاکستريست... اما دل خاکستري نيست دل سرخ است چون ميتپد چون زنده بودن را ميکوبد و احساس تاسف ميکند وقتي دلم نتپد خاکستري ميشود و قتي بميرم خاکستري ميشوم و اين شرط ما براي زنده بودن است.
    تمام زمين تاميا منفي بهد سمت رنگهاي ديگر دارد فقط خاکستري پايدار است.
    ......سرخي دل ما نيز گاهي اوقات خاکستري ميشود.