• وبلاگ : زلال پرست
  • يادداشت : گدار اين همه ترديد :اگر كه خاكم اگر كه باد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    salam

    ادامه بده اميدوارم از گاز بوشهر هم چيزي درش باشد.و ديگه از محروميت

    شهرمان با 800 هزار نفر چيزي نشنويم.

    پيروز و شاد باشيد.

    منتظر داستان زندگي تو هستم .. منتظر داستان زندگي خودم ! به كجا خواهم رسيد .. جز تيكه اي از خاكم به هيچ ... به پوچ !
    + يه غريبه 

    داستان هر كسي يك روز لاجرو تمام خواهد شد و شايد عده زيادي فرصت اين را پيدا نكنند كه آنرا بدانند يا بخوانند وگرنه خيلي بي مزه مي شد. با اين همه مشتاقم كه داستانت را بخوانم اگر بي تكلف باشد و فراموش نكن كه اگر در داستان باشي قطعا آخر داستان را خودت نمي تواني رقم بزني.

    تا چه بازي رخ نمايد بيدقي خواهيم راند

    عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نيست!

    + يه دوست ! 

    سلام مريم جان

    چشم دوخته بود به زلال آبي دريا

    مگر گمشده خويش را بازيابد

    مدتها بود كه پي اش دريا را جستجو مي كرد

    از همان غروبي كه در ساحل گمش كرده بود

    ***

    منتظر خواندن داستانت خواهم بود

    سلام. خيلي دلم مي خواد داستانت رو بخونم. اگه شده در چند بخش اينجا بذاريد كه بتونيم بخونيمش... در رابطه با اون عكس ها يادم افتاد به اينكه وقتي رفته بودم تهران هر كي مي پرسيد كجايي هستي و مي گفتم بوشهري اولين چيزي كه مي گفت اين بود كه پس چرا سياه نيستي؟ موهات چرا فرفري نيست؟ شما عربي حرف مي زنين؟ نه اينكه سياه بودن و مو فرفري بودن و عربي حرف زدن ايرادي داشته باشه. جالب بود تصوري كه از ملت بوشهر داشتن... يه فيلم ديدم چند وقت پيش به نام افسانهء عمر خيام كه يه آمريكايي ساخته اون رو و به زبان انگليسي هستش. توي اين فيلم يه قسمتي از ايران رو نشون مي ده. جالب كه تو اين صحنه ها اتوبوس ها مدل عهد عتيق هستند. تو خيابون ها بز و گاو رد مي شه... آدما انگار مال 100 سال پيشن...

    سلام . به انتطار داستانت هستيم