در مورد نظر شماره8
بايد بگويم مديران زن زيادند ولي نه به اندازه مردان حتي در كشورهاي غربي حتي در امريكا كه تقريبا 1 در صد مديران زن هستند.
در ضمن رتبه مديريت در زنان در همان كشورها پايين تر از مردان است . براي مثال در حد معاونت و يا مشاوره.
در ضمن تعداد كل رئيس جمهور هاي زن به 5 نفر نمي رسد. و نمايندگي مجلس را هم كسي مديريت نمي داند.وزارت هم عموما توسط كسي غير وزير انجام مي شود.(فرمايشي است).
امكان عقب افتادن مردان به دليل خواص هوشي تقريبا يك امر غير ممكن است. شاهد آن دوران ديرينه سنگي است(6 تا 7 هزار سال پيش) به گواهي تاريخ در اين دوران زنان بر مردان حكومت مي كرده اند.ولي به علت توانايي هاي جسمي و هوشي مردان بر آنان غالب گشته اند.
هدف من از نوشته قبلي اين بود كه بگويم سيستم حقوقي غربي با آزاد گذاشتن زنان به بن بست رسيده است. وآيا مي خواهيد اين سيستم غلط باز هم در ايران پياده شود؟
اگرمنشور حقوق بشر را خوانده باشد در تمام قسمت هاي آن نوشته است اعم از زن يا مرد. يعني حقوق كاملا مساوي و بدون تفاوت براي دو جنس قائل است.در حالي كه حقوق اين دو كاملا مساوي نيست و براي بسياري از موارد حقوق اين دو نابرابر است. آيا واقعا نوشته انسانها بر نوشته پروردگار ارجحيت دارد! اين منشور هاي حقوق بشر مانند عقايد ماركس و فرويد و هگل و ... است كه در ظاهر زيبا ولي در واقع بر اساس سنت هاي جهان(قوانين بلا تغيير جهان) و ذات انسان نوشته نشده است وبراي همين روزي به بن بست مي خورد!