• وبلاگ : زلال پرست
  • يادداشت : تنها انكه اراده كند مجبور شود مجبور ميشود
  • نظرات : 0 خصوصي ، 19 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    سلام مريم خانمي گلم ... چطوري خوبي آبجي ؟ من تازه برگشتم ديروز ... متن جالبي نوشتي و به نكات جالبي اشاره كردي . به نظر من حقوق انساني هميشه بنا بر تفاوت هاي زن و مرد به هر دو اجازه حيات مي دهد كه آزادانه و با توجه به معيارها و شرايط زندگي كنند به گونه اي كه نه در مقابل هم قرار گيرند كه در كنار هم باشند و براي هر دو آرامش و آسايش به ارمغان آورند . گاهي شرايط و همين تفاوتها وضع را كمي براي زن و مرد متفاوت مي كند كه اين خود در اصل ماجرا كه حفظ حقوق طرفين است مداخله اي آن چناني نمي تواند داشته باشد اگر همين افراد متعصبي كه ادعاي پيروي از بزرگان ديني را دارند اگر مي دانستند خود اسلام چه ارزش و حرمتي را براي زن قائل است اين گونه رفتار نمي كردند . پس در گام اول خود ما زنان بايد از حقوق انساني خود آگاه شويم و در مرحله بعد در مقابل مردان نباشيم بلكه شرايطي را فراهم آوريم كه با آگاهي در كنار آنان دنيا را براي همگان زيبا سازيم ... مگر نه اينكه گفته اند از دامان زن ، مرد به معراج مي رود ... اين بدين معني نيست كه فقط مردان چنين اجازه اي دارند به اين معني است تا زن و مردي در كنار هم نباشند چنين امكاني براي انسانيت فراهم نخواهد شد ... برات آرزوي موفقيت دارم ... التماس دعا ... يا حق
    ما هم لينكيديم ...
    سلام. با مطلبتون كاملاً موافقم.
    سلام به همه دوستان عزيز و فرهيخته اي كه با حضورشان در اين وبلاگ به من افتخار دادندواز نظرات مفيد شان و گاه روشنگرشان ممنونم .البته حوشحالتر از اين هستم كه يك فضاي گفتمان را فراهم كرده ام بعضا برخي دوستان مفصل تر و جامعتر از ان چه كه خود در نظر داشتم نظر داده اند اگر چند شايد اين نظرات در تضادبا ان چه كه مي انديشم هم باشند ولي نكته مهم اين جاست كه ادمي از همين تضاد هاست كه درس مي اموزد.مثلا من هيچ اعتقاد ندارم كه حضرت علي در نهج البلاغه ان چيزها را گفته باشد(نظر شماره 5) يعني انتخاب كرده ام كه به انها اعتقاد نداشته باشم و به اين هم اعتقاد ندارم كه زن ها به ذات از مردان پايين ترند اما با اين موافقم كه افرينشان متفاوت بوده نه اين كه يكي بالاتر و ديگري پايين تر باشد نه هر كدامشان در نوع خودشان بهتريند و اشرف مخلوقات ...اگراين روزها بر روي خصوصياتشان ارزش گذاري ميشود يكي را بالاتر و ديگري را پايين تر مي گذارند اين بر ميگردد به نگرش انسانها و معيارهايشان كه همگي نسبي هستند....باز هم ميگويم كه من فمينيست نيستم من دوست دارم مرد و زن هر كدامشان در موقعيت هاي خاص خودشان اسوده زندگي كنند واز حيات لذت ببرند بي ان كه علت پيدايش مشكلات زندگي هايشان را بر گردن ديگري بيندازند.....خوشحالم از حضورتان و ممنونم از نظراتتان بويژه شماره 8 و4و6 و دوست خوب خوبم سارا

    سلام

    راستش نميدونم چي بگم. فكر مي كنم زنان ضمن نگه داشتن احترام همسرانشان مي توانند به كارهاي مورد علاقه شان بپردازند. من هم با اين نظر كه زنان كه زنان جنس دوم هستند مخالفم. با نگاه به دور و بر خود و كارهايي كه خانم ها برعهده گرفته اند و دوشادوش مردان كار مي كنند مي توان اين نظريه را رد كرد.

    و... درباره جمله آخر خيلي حرف دارم. دوست دارم نوشته بعدي ام در همين مورد باشد. خيلي از وبلاگ نويسان قديمي رفته اند و خيلي ها كمتر قلم مي زنند. من هم آرام آرام دارم خسته ميشم.

    به هر حال براي شما دوست عزيز آرزوي موفقيت مي كنم.

    واحه اي بودم درين صحرا ؛ سرابم کرد و رفت

    قطره بودن را گرفت از من ؛ حبابم کرد و رفت

    گرچه چون شبنم از گلبرگش دميدم عاقبت

    آفتابي بود در چشمش که آبم کرد و رفت

    خرمني دارم سوال نازک از زلفش به جاي

    آنکه با لب هاي خاموشي جوابم کرد و رفت

    کهکشان افشاني شبهاي چشمم را نديد

    مهوشي کو بر مدار خود ؛ شهابم کرد و رفت

    اينک از يادش نمک بر زخم عبرت مي زنم

    نازک آهويي که با مژگان ؛ کبابم کرد و رفت

    من گلي پژمرده بودم ؛ سرخ چون گشتم ز شرم

    چشم او از بين گلــــــــــــها ؛ انتخـابم کرد و رفت

    با عزيزي در کنار جويبــــــــــــــــــــار اشک و آه

    خلسهء آن چشم دريا گونه ؛ خوابم کرد و رفت

    پرحرفي مي كنم ولي بايد بگويم ما در خانه تقسيم كار داريم . هر دو در بيرون از منزل كار مي كنيم و در منزل هم هر دو بايد وظايفمان را انجام دهيم . حتي گاهي وي وظايف مرا انجام مي دهد . ما با هم مشورت مي كنيم و تصميم مي گيريم و در جلب رضايت هم مي كوشيم . همسرم ارزش زن را خوب مي داند و خيلي براي زن ارزش قائل است و من خدا را شكر مي كنم و اميدوارم همه دخترها خوشبخت شوند و شوهر هاي خوب و با عقلي نصيبشان شود . ولي اين به خودمان هم بر مي گردد مثلا من گاهي بعضي چيزها را كه او نمي داند به او ياد مي دهم ،‏همانطور كه او بعضي موارد را به من ياد مي دهد . ما مي خواهيم خوشبخت باشيم ،‏پس مي توانيم . ببخش كه زياد حرف زدم . وبلاگتو دوست دارم و بازم هم مزاحم مي شم.
    گاهي هم كه همسرم اشتباها طوري برخورد مي كند كه من حس مي كنم شان من مورد بي توجهي قرار گرفته تذكر مي دهم و الهي شكر وي قبول مي كنه . چند دفعه مادرم به من تذكر داده تو خيلي لوس شدي و مثلا همسرت مرد است و تو زني و چرا مثلا همسرت بايد فلان كار را بكند و يا فلان رفتار را داشته باشد . ( يعني مادرم نمي داند زن يعني چه) ولي من مخالفت مي كنم و به رفتارم كه مي دانم درست است ادامه مي دهم و تا حالا هم خوب پيش رفتم و نه تنها از عشقمان كم نشده بلكه به علاقه و احتراممان هم اضافه شده
    سلام . بالاخره تونستم به وبلاگ زيباتون بيام . راستش يكبار هم شما رو با بانو اشتباه گرفتم . بايد بگم اسم زيبايي براي وبتون انتخاب كردين و همينطور مطلبي كه در مورد اراده نوشته بودين . واقعا خيلي خوبه كه اينطور فكر مي كنيد . من 100 در 100 با شما موافقم . ما بايد اراده كنيم و خواهيم توانست . ولي كمي طول مي كشه . ضمنا بايد قدر خودمون رو بدونيم و حتي نگيم ديگران مي گويند ما جنس دوميم چون حتي گفتن اين جمله خود دليلي بر اين است كه ما اراده ديگران را شنيديم و ناراحت شديم . ما اين جمله را چون شوخي ناديده مي گيريم . من ازدواج كردم و مي بينم كه چقدر همسرم به من احتياج دارد و چقدر دوستم دارد و چقدر برايم احترام قائل است . اگر گاهي ...

    در مورد نظر شماره8

    بايد بگويم مديران زن زيادند ولي نه به اندازه مردان حتي در كشورهاي غربي حتي در امريكا كه تقريبا 1 در صد مديران زن هستند.

    در ضمن رتبه مديريت در زنان در همان كشورها پايين تر از مردان است . براي مثال در حد معاونت و يا مشاوره.

    در ضمن تعداد كل رئيس جمهور هاي زن به 5 نفر نمي رسد. و نمايندگي مجلس را هم كسي مديريت نمي داند.وزارت هم عموما توسط كسي غير وزير انجام مي شود.(فرمايشي است).

    امكان عقب افتادن مردان به دليل خواص هوشي تقريبا يك امر غير ممكن است. شاهد آن دوران ديرينه سنگي است(6 تا 7 هزار سال پيش) به گواهي تاريخ در اين دوران زنان بر مردان حكومت مي كرده اند.ولي به علت توانايي هاي جسمي و هوشي مردان بر آنان غالب گشته اند.

    هدف من از نوشته قبلي اين بود كه بگويم سيستم حقوقي غربي با آزاد گذاشتن زنان به بن بست رسيده است. وآيا مي خواهيد اين سيستم غلط باز هم در ايران پياده شود؟

    اگرمنشور حقوق بشر را خوانده باشد در تمام قسمت هاي آن نوشته است اعم از زن يا مرد. يعني حقوق كاملا مساوي و بدون تفاوت براي دو جنس قائل است.در حالي كه حقوق اين دو كاملا مساوي نيست و براي بسياري از موارد حقوق اين دو نابرابر است. آيا واقعا نوشته انسانها بر نوشته پروردگار ارجحيت دارد! اين منشور هاي حقوق بشر مانند عقايد ماركس و فرويد و هگل و ... است كه در ظاهر زيبا ولي در واقع بر اساس سنت هاي جهان(قوانين بلا تغيير جهان) و ذات انسان نوشته نشده است وبراي همين روزي به بن بست مي خورد!

    + سارا 
    بعضي چيزا قانونن و تغيير دادن قوانين (اونم از نوع طبيعيش) يا زمان ميبره يا غيرممكنه.قضيه زنان و مشكلاتشون هميشه هست وخواهد بود.فقط از اين موضوع يه عده به نون و نوايي ميرسن يه عده هم ميگن جنگ جنگ تا پيروزي.ولي بايد دونست هر قانوني استثناعات خودشو داره .
    + مهتا 

    خيلي سخت مي گيري !من فكر ميكنم نبايد زنان و مردان را فقط مقايسه كرد بلكه بايد آهنگ رشد هركدام را درمقاطع مختلف تاريخي در زمينه هاي مختلف را ارزيابي نمود .درتمام جهان و درايران نسبت دستاوردهاي زنان در بسياري زمينه ها نسبت به گذشته بسيار چشمگيرتر و شتابنده است. البته تا برابري در تمام زمينه ها راه زيادي در پيش است.در ضمن اگر در بين بسياري از زنان ناآگاهي از حقوقشان و ضعف در برابر همسرانشان آزار دهنده است . سئوال اينست كه ريشه ي ضعف در كجاست ?به نظر من مردان هم از ناآگاهي به حقوقشان و ضعف در برابر قوي تر از خود متضرر ميشوند عمدتا از رئيس و كارفرما كه مي تواند همسر و يا زن باشد (در كشورهاي پيشرفته كارفرماي زن كم نيست حتي رئيس جمهور و نخست وزير و وزراء فراوان است) نتيجه اينكه هر چه جامعه رشد كند رنان در تقسيم قدرت بيشتر سهيم ميشوند و مردان آن جامعه هم از آن قدر قدرتي جوامع عشيره اي فاصله مي گيرند. ما خيلي عقبيم و بايد خيلي كار كنيم ! تازه در كشورهاي پيشرفته هم زنان و مردان درسته كه از ما جلوترند ولي خيلي مونده به آگاهي و برابري و احترام انساني بين زن و مرد برسند و درسته بازهم مردان دست بالا را دارنداين هم ميراث تاريخي از مناسبات قديمي است .

    به نظر من مناسبات قديمي و ضعف و ناآگاهي يا محروميت از حقوق فردي علت اضلي اين نا هنجاريهاست.

    مسافرت خارج بهترين روش براي مطالعه اين پديده هاست .

    از موزيك قشنگت ممنونم !

    سلام . البته درعين حال كه بايد به حرف دل و آزرده خاطري افراد افسرده توجه كرد . خيلي هم نبايد به قول معروف هنگه اشان كشيد . اين حالتها ممكن هست امروز براي او فردا براي شما و پس فردا سراغ من بياد . خب آدم غمها و دردها و رنج هايش هم مثل زيبايي ها ، قشنگها و شور بختيهايش بايد بنويسد ، اما از اينكه فقط تنها از غم و غصه و درد گفت بايد جدا پرهيز كنيم ...

    يه چيزي برام خيلي عجيبه اون هم اينكه توي مملكت خراب شدمون زن ها از همه بيشتر تو سري خورن و از همه بيشتر فيمينيست! به نظر من هر دختر اگر بخواد خيلي ادعاي فمينيستيش بشه فردا با هرلباسي كه دوست داره تو خيابون بگرده تا ببينه آيا بالاخره حقش مياد كف دستش يا نه ؟ تو همين انگليس 150 سال پيش زن ها حق راي دادن در مجلس رونداشتند جنگيدند ... كشته شدند ... خون دادند ... تا الان فيمينست نيستند ... نوشته هاي شما من رو وادار كرد تا از موضوعي كه مدتها بهش فكر مي كردم بنويسم همون موضوع زن ها و درد و دلهاي هميشگي كه آي آقا حقمون له و لگد مال شده تو سري خورديم و از اين حرفا ... اگر بتونيد نام مناسبي رو براي متن آينده ام پيدا كنيد خوشحال مي شم بخصوص اينكه كلمه اش تركيبي از فيمينيست + ... باشه پس تا خودتون نام مطلب رو به من ندادين بيشتر فكر مي كنم و آماده مي كنم تا خودتون عنوان رو كه خط اصلي هست به من بدين پس منتظرم ...

    با عرض سلام ! وبلاگ بسيار جالبي داريد و از آن مهمتر فکر زيبا!

    نوشته امروز شما را خواندم ، بايد بگويم من جنس مذکر هستم و نمي توانم تمام آنچه را که شما نگارش کرده ايد متوجه شوم. مسئله جالب براي من اين است که چرا گاهي اوقات زنان فمنيست نمي آيند و به خود اين اجازه را نمي دهند که فکر کنند شايد به واقع در خلقت متفاوت از مردان آفريده شده اند. نمي دانم وقتي از حقوق زنان حرف زده مي شود، چرا ياد سيستم هاي حقوقي غربي (به خصوص امريکايي) مي افتم. اما ايا تا به حال فکر کرده ايد شايد واقعا در آفرينش طوري ديگر آفريده شده ايد و تمام حقوق مردان را نداريد. براي مثال در مسائل کاري يا حتي در دانشگاه خيلي کم (نه هيچ وقت) ديده ام که دختري بتواند گيرايي بيشتر از مرد داشته باشد.يا در مسائل کاري توانايي ها پيشبردي و مديريتي مردها را داشته باشد.و يا در مسائل جديد از قوه ابتکار زيادي برخوردار باشد. به تجربه به اين ها رسيده ام نه با ديد منفي. هميشه به دوستانم مي گويم که زنان در انجام کارشان منضبط تر و دقيق تر از مردان هستند. براي مثال در جزوه ها و يا خط و يا غلط هاي املايي که در متون نگارش شده توسط زنان و مردان اين مسئله کاملا مشهود است.ولي در قوه ابتکار نه! بيشتر زنان مسائل را کليشه اي و قالبي ياد مي گيرند و براي همين بيشتر کارمند هستند تا کارآفرين و مدير.بنابراين اين تفاوت هاي واضح مي تواند نياز هاي کاملا متفاوتي را داشته باشد. در ضمن بسياري هم استثنا وجود دارد (4-5 درصد) ولي اين مورد در جنس مذکر هم وجود دارد. براي مثال بسياري از مردان هم اين خصوصيات دقت و کليشه اي بودن و احساساتي بودن زنان را دارند. وقتي جزوه آنها را مي خوانيد مي بينيد از رنگهاي قرمز و آبي و سبزو... استفاده کرده اندو بسيار دقيق و... .پس من منکر استثنا ها نيستم ولي...

    در بسياري از اديان از زنان به عنوان نعمت، پيشکش و فتنه ياد شده است که دليل اصلي آن هم ويژگي هاي زنان است. براي مثال چون آلوده سازي زنان از مردان بسيار بيشتر است و توانايي به فساد کشيدن جامعه در وجود زنان بسيار فعال تر است و همچنين چون جنس مونث مي تواند شديد تر جنس مذکر را در خدمت بگيرد بنابراين از زن به عنوان فتنه ياد شده است.(البته به نظر من کاملا اين مسئله صادق است و شاهد آن آزادي نسبي زنان در جامعه کنوني است که باعث شده است علاوه بر نزول شخصيت زن در جامعه کنوني فکر مردان هم به جاي کار و ... به سمت آنان متوجه شود)به عنوان مثال به اين قسمت از نهج البلاغه توجه کنيد:

    مردم! ايمان زنان نا تمام است، بهره آنان نا تمام، خرد ايشان نا تمام. نشانه نا تمامي ايمان، معذور بودن ايشان از نماز و روزه است، و نقصان بهره ايشان ، نصف بودن سهام آنان از ميراث است نسبت به سهم مردان ...

    ...پس از زنان بد بد بپرهيزيد و خود را از نياکانشان واپاييد ، وتا( اگر خواهيد) در کار زشت طمع نکنند ، در کار نيک از آنان اطاعت ننماييد(خطبه80)

    ممکن است هر فمينيست اي از پاراگراف اول به خشم ايد ولي پاراگراف دوم را کاملا قبول دارد زيرا امام علي در اين جا مي گويد از زنان پيروي نکنيد (در کار خوب) تا گستاخ نشوند و در کار بد شما را تشويق نکنند. اين به ويژگي دلفريبي زنان بستگي دارد چنانچه در طول تاريخ هم ديده ايم که زناني چون خاتون از آن استفاده کرده اند و جنگ مغول را راه انداخته اند.آيا واقعا اين نقصان ( و يا ويژگي )ها در ذات زنان وجود ندارد.

    نکته دوم هر زني مانند هر مرد در زندگي چند مرحله دارد. کودکي، نوجواني ، دوران تجرد و دوران تاهل و در انتها دوران قيمي در هر مرحله اي هم کاملا متفاوت عمل مي کند و حقوق متفاوت دارد. بسياري از زنان همان حقوقي را که در دوران تجرد داشته اند را دوست دارند در دوران تاهل داشته باشند و اين سرآغاز بسياري از ايرادات زنان است. بنابراين خواهش من از شما اين است که به اين نکته هم توجه کنيد که زنان نبايد حقوق خود را بلا تبديل و تغيير بدانند.

    البته قصد من تغيير تفکر شما نيست زيرا نه سن من اين اجازه را ميدهد و نه سطح معلومات و نه نيت من بر تغيير تفکر شماست. اميداوارم در کارتان موفق باشيد.

       1   2      >