• وبلاگ : زلال پرست
  • يادداشت : زندگي دوگانه
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + آرش 

    سلام

    خسته نباشي

    نوشته هات منو مي بره به دوران كودكي

    نميدونم چرا ولي حس مي كنم آشنا هستي با من

    سلام خوبي

    فكركنم همه مون اين نقاب را داشته باشيم شايد بدليل ريا و تظاهري كه در جامعه است ارزش هاي رسمي با ارزش هاي فردي تفاوت بسيار داره و اجبارا خيلي از كارها را مي كنيم

    سلام خوبي

    فكركنم همه مون اين نقاب را داشته باشيم شايد بدليل ريا و تظاهري كه در جامعه است ارزش هاي رسمي با ارزش هاي فردي تفاوت بسيار داره و اجبارا خيلي از كارها را مي كنيم

    جانا سخن از زبان ما ميگويي.شعري دارم توي وبلاگم كه اگه بخونيش بد نيست تو همين مضممونه .با عنوان نقش خيال.مرسي

    ما اداي قهرمانان را درمي آوريم، چرا كه ترسوئيم. به هيئت قديسين در مي آييم، چرا كه گناهكاريم . نقش قاتل را بازي مي كنيم، چرا كه آرزومند كشتن هم نوع خويشيم. ما از آنرو در زندگي نقش بازي مي كنيم كه از لحظه تولد دروغ گوييم. (ژان پل سارتر)

    سلام . خوبي ؟ خوشي ؟ چاق سلامتي ؟ / اصطلاحي در اينجا هست بنام « بچه هاي دو فرهنگي» نا گفته پيداست كه بچه ها در محيط خانواده و جامعه در كشوري بيگانه با دو روش و طرز تلقي دو فرهنگ جدا از هم رشد مي كنند .....كه سر انجام در كوتاه و يا دراز مدت جذب فرهنگ غالب مي گردند .

    اما اصطلاح « زندگي دو گانه » در كشوري خودي و داراي فرهنگي همگون و هم سان ، قابل تعمق و تعبير و تفسيري ست كه علت و معلولش بر هيچكدام از ما كه زاده ي آن محيط هستيم پوشيده نيست . شايد بسيار كساني بوده و باشند كه تنها به جرم چهره در نقاب نيرنگ و فريب و ريا نكردن مجبور به جلاي وطن و يا از دست دادن شغل خود شده باشند ، اما در زير سيطره ي چتر فرهنگ غالب كم افرادي هم نيستند كه نا خواسته در كوتاه و يا دراز مدت جذب و مجبور به كشيدن نقاب مي شوند تا بمصداق گر خواهي نشي رسوا ، همرنگ جماعت گردند ...

    خوب من فكر مي كنم شايد چاره اي نئاشته باشم كه نقش هاي متفاوت را در جامعه بپذيريم ..مثلا نقش يك كارمند خوب نقش يك مادر فداكار درخانه نقش يك همسر خوب نقش يك دوست مهربان ..و خيلي چيز هاي ديگه ..اما اينكه مجبور نيستيم نقشهاي منفي رو بپذيريم ..مثلا نقش يك كارمند بي نظم در اداره ...پس حالا مي تونيم انتخاب كنيم نقش خوب يا نقش بد ..نظر تو چيه

    مريم عزيز سلام حسته نباشي.

    ميداني من معتقدم .جامعه اي كه حاكمانش مبني را بر تفتيش عقايد بگذراد وبه خصوصي ترين حريم انسانهاي جامعه سركشي كند وباور هاي خود را بزور به يكا يك مردم حقنه كند. آنوقت اگر اين مردم آمادگي مقابله با يك چنين حكومتي را نداشته باشند، اجبارا به همرنگي و مدارا تن مي دهند. غير از اين است ؟

    و اين خود فاجعه ايست وحشتناك .

    + خاك من 
    بخاطر همين نوشته ات بود كه من هم نقابم رو كندم و گفتم بنويسم .. ساعت 3 شبه و من طبق معمول خودم فرهاد دارم گوش مي دم (( خسته ام .. از همه دنيا خسته ام اينجا .. آسمان بشنو از قلب من اين صدا .. اي زندگي بيزار از تو ام بيزار از اين عالم ... بيكانه ام با سيماي تو .. بيگانه ي نگاه تو )) و وبلاگ زلال خودم / زلال پرست خودم

    با نظر شما موافقم

    بعضي نقاب ها فقط نقابه و هيچ. بعضي نقابها هم نقابه هم دام حتما مي دونيد اگه كسي نقاب بزنه و بعد جلو بيافته يه عده رو هم به دنبال خودش ببره به سمت پرتگاه يا ببره به جنگ باخدا يا هر كي كه خودش بخواد ولي همراهاش نخوان چي ميشه .

    با اين آدما بايد چكار كرد ؟