سلام مريم جان
خوشحالم كه باز نوشتي . زيبا بود ...
به نظرم اين آسمون نيست كه سنگ صبورش رو فراموش كرده
چون اونقدر با سخاوت هست كه باران زندگي آفرين رو به زمين تشنه هديه مي ده تا شاهدي باشد بر رويش جوانه ها و گياهان و جريان يافتن رودها ...
شايد اين ما هستيم كه گاهي زمين پر نعمت زير پا و آسمان پر سخاوت بالاي سرمون رو فراموش مي كنيم
سنگ صبور از صبوري كوه شده بود
هميشه منتظر بود تا او بگويد
و بعد او مي گفت آرام آرام ،
و قطره قطره اشك ديدگانش را نثار خاك مي كرد
و بوي خاك همه جا را مي گرفت .
آسمان و زمين هر دو هواي هم را دارند
هر دو يار وفادار يكديگرند ...
قلمت پرتوان باد
يا حق