باز هم زن ! .. زن در خاك من ! چي مي تونم بگم !
فال گيري ! پاي منبر نشيني ! سفره ي ابولفضل و طلب حاجت و قفل و دخيل به آقايون امام زادگان محترم ... نمي تونم چيزي بگم تا وقتي زنان خودشون رو انقدر نا توان مي بينند تا وقتي در تاريخ خاك من زن فقط نقش مادران پاك دامن رو داشته باشه نه شخصي مثل ژاندارك و اليزابت و حتي كوري ... سنبل زنان ما مي شود دغدويه مادر زرتشت و پوروچيستا دختر كوچك زرتشت و ماندانا مادر كورش و آتوسا دختر كورش و همسر داريوش و پوروشات و پانته آ و ركسانا و آرتيمس و غيره كه از زنان معروف هخامنشيان هستند اين زنان معروف تاريخ غير مذهبي و تاريخ مذهبي .. مريم و آسيه و خديجه و فاطمه و نرجس و آمنه ... زن در فرهنگ ما يعني درد زايمان ! يعني پرورش ! نه هيچ چيز ديگه اي ... متاسفانه .. متاسفانه