از اين چرخها زياد زدم!مطالب زيبايي هم كه به فكر وادارم كردن زياد ديديم!!ونام تو هموشن يه چيز شعله ميزد!!1 اونم عطش حرف زدن بود!!!عطش متفاوت بودن!!! عطش بودن!!! ايرانيها علاوه بر قلم توانا زبان چربي هم دارند!!!!

سلام . مريم عزيز ، خانم فرخ نيا : من براي عذر خواستن در مقابل اشتباهم هيچگاه درنگ نمي كنم . دو باره و چند باره خواندم ، اما همچنان معتقدم آنچه عيان است ...چه حاجت به بيان است ؟! هر چند در مقابل خلوص و مهر و انسانيتت شرمنده ام اگر رنجيده باشي .

سلام زلال پرست عزيز ... اونايي كه اسمش رو بردي رفتم و ديدم موافقم گاهي زيبا مي نويسند ملت ... ولي مي دوني هروقت تصميم گرفتم زيبا بنويسم و بخونم نشد ... اونقدر مشغله و گرفتاري زياد شده كه فقط نبودن برات صحنه ي زيبايي هستش ! برقرار باشي

با سلام و ادب

درفضيلت دانستن و آموختن همين بس كه آدمي به دانستن و آموختن آدمي است و انكه بي خبر تر است-نابشرتر است .انكه داناتر است جاناتر است و در نتيجه هر كه آگاهتر و انسانتر است آزادتر است .

هرچند روزگار جاهلانِ حاكم هنگام وزيدن طوفان اطلاعات ترحّم انگيز و تماشايي است اما ذكر اين نكته هم ضروري است كه انفجار اطلاعات در عصر جديد با همه فوايدي كه دارد- تهي از اين خطر نيست كه جوامع و آدميان را به بحران هويّت دچار مي سازد تا چنان شوند كه خود ندانند كيستند و در آنِ واحد دهها « من » براي خود فرض كنندو براي رهايي از ابهام به دامن ابهام ديگري بگريزند.

فرويد در جايي از سه ضربه اساسي بر آگاهي انسان سنتي صحبت مي کند:

1)ضربهء کيهان شناختي، و اين زماني وارد شد که گاليله کشف کرد زمين نه مرکز کائنات، بلکه سنگريزه اي در گوشه اي از کيهان است. 2)ضريهء زيست شناختي، و اين زماني وارد شد که داروين گفت انسان از نسل طبيعت است و نه از تبار آسمان. و 3)ضربهء روانشناختي که خودش لطف کرد و وارد آورد، و آن زماني بود که انسان دربافت حتي در وجود خود نيز هويت و مرکزيت نداشته و اختياري بر همهء افكار و رفتار خود ندارد...بي شك انفجار اطلاعات نقشي انكار ناپذير در ضربه اخر ايفا مي كند

سلام . ما كمآكان منتظر داستانت هستيم . نازش خريدار داره !! پس هنوز نازش كن ، رامش كن ....خوب است بگويم شما نويسنده اين پست ماهها و سالها و همچنين نويسنده اين سطور سالها و ماهها با اسم مستعار نوشتيم و آنگاه كه خودمان خواستيم و دوست داشتيم ، اعلام اسم اصلي كرديم و اين را حق نمي دانم كه آنچه زماني براي خودمان مجاز مي دانستيم ، حال براي ديگران مجاز ندانيم !! و بر كوس رسوايي مستعار نويسي بكوبيم .