• وبلاگ : زلال پرست
  • يادداشت : سكوت + ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 18 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رهگذر 

    (1)

    من دلتنگم كه هيچ كس زبان مرا نمي فهمد ...

    نمي دانم چرا من هيچگاه نمي توانم به اشتباهات ديگران بخندم كاري كه خيلي ها مي كنند براي ان كه اشتباه خودشان را توجيه كنند. ....

    (2)

    امروز مطمئنا بيشترها رفته اند و از روي اتش پريده اند .اخر امروز به روايتي چهارشنبه سوري است ..... اما من هيچوقت دوست نداشتم از روي اتش بپرم ....

    (3)

    من : اه كه تو هم فرق ميان سياهي وسفيدي را نميداني . ..... .توهم گرفتار يك تلقين پوچ شدي !

    (4)

    من چشمانم سوخته اند از ديدن اين همه دود اين همه سياهي ...از ديدن اين كه فقر شيطاني شده است و هيچ كس اعتراض نمي كند.....

    همه عادت كرده اند به سكوت .همه عادت كرده اند زندگي را تقليد كنند ......

    (5)

    حرف هاي تكراري را ميشود با رنگ هاي متفاوت در وبلاگهاي مختلف ديد و لذت برد!!! ..مي ترسم خودم هم دچار اين تكرار شوم.......

    (6)

    چند روزي مي شود كه خانه تكاني ام را شروع كرده ام خانه تكاني از نوع خودم نه ان طوري كه ديگران فكر ميكنند .....

    ****

    انچه تاكنون مرا وادار به دنبال كردن نوشته هاي زلال پرست كرده است - نوع خاص زاويه ديد و تيزبيني او در ترسيم واقعيت ها و انعكاس و بازتاب افكاري بود كه در پستوي ذهن و روان هر كدام از ما در جريان است و به دليل روزمرگي ها فرصت ابراز و نمود ندارند و اوست كه با زبردستي و با قوه قلم خود انرا بزيبايي به تصوير مي كشد.

    عدم تكرار و متفاوت بودن زلال پرست نقطه ي قوت او بشمار مي ايد و لي انجا كه مي خواهد بيش از حد متفاوت باشد و خود را متفكري نشان دهد كه مالك يگانه ي حقيقت مطلق است و ديگران و (در بسياري مواقع همه ) را متهم به روزمرگي و عدم درك حقيقت مي كند .حقيقتي كه هيچكس جز او ان را نمي فهمد و از ان سر در نمي اورد( موارد فوق تنها بخشي از اين اتهاماتي است به ديگران مي زند)

    مساله اينجاست كه مقداري ناخوشايند و غير صميمي جلوه مي كند . بوي فخرفرروختن از ان به مشام مي رسد و زائقه را ازار مي دهد.

    ---

    نوشتار دقيقاً همان قلمرويي است که تو آنجا نيستي- اين آغازِ نوشتن است( رولان باروت) ..شايد اگر اين سخن ارزشمند باروت نبود هرگز جسارت نوشتن اين كامنت را به خود نمي دادم.مطمئنا بزرگواري شما بزرگتر از جسارت اين جانب است