متشكرم كه آمدي...

سلام عجب داستاني شده اين زندگي ما ... دقيقا همين امروز به فكر افتاده بودم متني بنويسم به نام پرواز كه ديده بي وزني رو شما داري مي دي اين كه خيلي خوبه تموم قضيه همينه براي پرواز چيز ديگه اي نياز نيست پرواز با بي وزني . ديشب بالاخره نبش قبر كردم ... كاش اين كار رو نمي كردم صبح كه بلند شدم خاك هاي كنار زده ي روي گوررا ريختم سرجاش و حالا دارم فكر مي كنم چطور مي شه نظم و وزني هم روش ريخت ... فكر كنم نظمش تا همين جا بسه بايد كمي هم سبك ترش كرد تا بتونه بره بالا ... بهر حال وقتي بخواهي عزيزي رو نبش قبر كني كه نمي دوني كجاي خاكت خوابيده مجبوري تك تك قسمت هاي خاطراتت رو از زير خاك بكشي بيرون ... اميدوارم بشه زودتر تمومش كنم خيلي بهم فشار آورده خيلي سخت بود .. شما كه خودت بهتر مي دوني

اين حالتي گفتي را خيلي وقته كه ديگه تجربه اش نكردم ولي خوشحالم كه تو به اون رسيدي ،اميدوارم هميشه خوش آهنگ باشي و بدرود

سلام نازنين -خوشحالم كه سر حالي -چنين احساسي را در ابتداي بهار بايد به فال نيك گرفت- گاهي همين فضاي مجازي نيز سبب كسالت و سنگيني مي شود پس با خيال آسود پرواز كن

نه.............

سلام مريم جان اميدوارم تعطيلات خوش گذشته باشه ..........

علت اينكه اين روز ها در اين فضاي مجازي كمتر ظاهر مي شويد وجود همين احساس بي وزني است يا كسالتي كه داشتيد ؟اميدوارم همان اولي باشد !

به ياد فيلم 21 گرم افتادم.. اختلاف وزن بعد از خارج شدن روح از بدن... 21 گرم...

سلام .....لحظه ي لذت بخشي ست ..... بايد تجربه كرد ..... بدرود .

سلام مريم جان ... گاهي براي اوج گرفتن بايد سبك شد و از قيد هر وابستگي خود را آزاد كرد و بعد سبكبار به سوي هدف روانه شد ... حس خوبي است ... آرزومند روزهاي بهاري و نو براي شما دوست عزيزم ... يا حق

سلام. خوبي؟ سال نو مبارك. اون لحظه هايي كه احساس شادي كردم؛ همون وقتايي بود كه حس كردم بي وزنم... روزاي تو هم پر از شادي و سرور...