• وبلاگ : زلال پرست
  • يادداشت : گذر روزها
  • نظرات : 0 خصوصي ، 21 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رهگذر 

    با سلام و ادب

    چهارشنبه سوري كه از راه مي رسد ،اسطوره‌ي آتش هم در ناخودآگاه قومي- ملي ما بيدار مي‌شود تا شايد به رمز و راز، حديث عبور از آتش را برايمان بازگو كند. به رمز و راز، از آن رو كه اين آتش معمولي و اين پديده شيميايي كه همراه باشعله و نور و سوزندگي است نمادي از آتش‌ مقدس ديگري است كه به ‌نوبه‌ي خود حديثي و حكايتي دارد.

    قداست آتش، در پاك كنندگي و گند زدايي آن است. اگر در اسطوره‌هاي ديني و ملي ما، آتش گزندي به ابراهيم و سياوش نمي‌رساند، نشانه‌ي پاك بودن آنان از دروغ و نيرنگ و فساد و تجاوز است. اگر در ادبيات غنايي ما مدام از آتش عشق سخن مي‌رود شايد به‌اين معناست كه عاشق در آتشي افكنده مي‌شود تا دوست ‌داشتن‌ هايش مدام پاكتر و ناب‌تر شود. در مضامين ديني هم، شايد آتش دوزخ چيزي نباشد ،جز براي سوزاندن كژي ها و پليدي‌ها.

    پس رقص بر فراز آتش و عبور از آتش، آن هم در آستانه‌ي رسيدن نوروز، مي‌تواند نمادي از آن باشد كه ما خود را در آتش مقدسي غسل تعميد مي‌دهيم تا هر ناپاكي اي كه در خويش داريم همه را در اين آتش بسوزانيم، آنچه سبب زردي و پژمردگي‌ِ ما و جامعه‌ي ما مي‌شود به آتش بسپاريم، و گلرنگ و سرخ فام، از آزمون آتش پاي به عرصه‌ي سال نو بگذاريم.( زردي من از تو ،سرخي تو از من )

    ...و اما سخن از نوروز گفتن بسيار دشوار است. چه نياز است از نوروز سخن گفت كه ان را همه مي شناسند و بسيار خوانده ايم و نوشته ايم.ولي شايد نوروز از قالب تكرار استثنا مي باشد ! مگر خود نوروز تكرار نيست ؟ در علم و ادب تكرار ملال اور است و بيهوده .عقل تكرار را نمي پسندد اما احساس تكرار را دوست دارد .طبيعت تكرار را دوست دارد و با تكرار جان مي گيرند و نوروز داستان زيبايي است كه در ان احساس و طبيعت سرحلقه اين تكرار و گشايش اند.

    راستي راز ماندگاري نوروز چيست؟ مسلما نه به ان دليل كه قراردادي است مصنوعي - تقويمي و يا يك جشن تحميلي سياسي و منحصر به يك قوم و يك ملت ،كه جشني است جهاني ،روز شادماني زمين ،اسمان و شكفتن ها و سرشار از هيجان هر آغاز...مدنيت و مدرنيت و تمدن مصنوعي ما هر چه پيچيده تر شود نياز به بازگشت به طبيعت را در انسان ضروري تر وحياتي تر مي سازد و نوروز فصل تجديد اين خاطره است خاطره خويشاوندي انسان با طبيعت .انسان كه در گرماگرم و دلمشغولي هاي بازي زندگي مادر خويش را از ياد برده ،نشانه هاي وسوسه اميز نوروز او را به دامان طبيعت بازمي گرداند و هيچ چيز و هيچ كس قادر به انجام ان نيست مگر نوروز و وسوسه هاي نوروزي.....

    خانه تكاني دل را فراموش نكنيم ...ميونه اين همه کوره راه شايد راه ما اوني بايد باشه که گمش کرده ايم! دعا کنيم پيداش کنيم. شايد بتونيم راهمونو ميونه اين همه تاريکي پيدا كنيم و با خيال راحت حرکت کنيم.....من اگه سر راه « دلمو »‌ پيدا کردم حتما به خاطر تحويل سال متحولش ميکنم.

    با آرزوي بهترين ها در سال نو