سلام عزيز ...نوشته ات رو خوندم نمي دونم چي بايد بگم .......
در جاده ي زندگي روانم . فاصله ، خيال من تا حقيقت توست .از چراغ هاي قرمز عبور مي کنم و پشت سبزها پا بر جايم .بي اعتنا به صداها در ازدحام گم مي شوم .هيچ نمي بينم ، تنها به سوي تو جاري مي شوم .از پل ايثار ، از کوير دلتنگي مي گذرم .مي پويم و مي پويم ، گاه روان ، گاه دوان ، ليک به تو نمي رسم .اندکي وقت بايد تا با تو در منتهاي جاده يکي شوم !
ممنون که به ديدارم آمدي همسايه / نظرهاي مردانه ي قشنگي داري / انشاء لله تعالي که مرا "فمينيست" نمي خواني!
سلام . و به عبارتي : گذشته چراغ راه آينده است . سبز باشي . آمدنت جوابي به كامنت گذارهايت بود . بحث فمينيست با آن مقدمه اي كه در بالا مطرح كرده اي ، يعني رفتن در وبلاگها در همين مدت كوتاه و نتيجه گرفتن و راه حل پيش نهاد كردن ، بنظرم كمي عجولانه است.....نمي دانم ....فكر مي كنم ، اگر خودم نيز اول به فلسفه فمينيست تا اندازه اي آگاهي داشتم با قاظعيت بيشتري نظرم را ميدادم ، تنها از روي نوشتارت اينها را نوشتم . همين