• وبلاگ : زلال پرست
  • يادداشت : روايتي واژگون
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    صداي زمختي كه بوي ترس مي داد ؟ ... براي مردن عجله نمي كنم خود بخود مي ميرم ... با گوشي تلفن رابطه ي خوبي نداشته ام ... دوست دارم بشينيم و گپي بزنيم شايد روزگار رو راحت تر بشه تحمل كرد ... همين ... فكر مي كنم يك دنيا سكوت داريم كه اگر به هم بگيم نيازي ديگه به گريه كردن نمي بينيم ... همين ديگه ... برقرارباشي