آزادانه زندگي كردن يا زندگي آزاد يا... شايد :
مثل توي ننو خوابيدن و تاب خوردن در ساحل درياست، بي آن كه رهگذري
به تو نگاه بيندازد.
مثل سوت زدن شبانه در خيابان ، بي آن كه تو را هرجايي بدانند...
مثل برهنه شنا كردن...
مثل...
مثل رهايي و و لنگاري...
درود مريم جان همشهري عزيز من......خيلي نوشته هاتون به دلم نشست... طرز فكرتون نسبت به زندگي قابل تحسينه
منتظر حضور گرمتون در وبلاگم هستم
بدرود
سلام مريم جان . كاشكي ترجمه اش هم نوشته بودي تا من و امثال من كه معني انگليس اش را نميدانيم ميدانستيم يعني چه ؟ .....يادم به اون قضيه افتاد ....يه نفر رفته بود دكتر و هر جايش دكتر دست مي گذاشت كه اينجايت مثلا درد مي كنه مي گفت نه ....آخر كار دكتر عصباني شد و داد كشيد و گفت :....پس دردت چيست ، كجات درد ميكنه .....مريض گفت آقاي دكتر من وغيره ام درد ميكنه .....دكتر گفت و غيره ؟! و وغيره ديگر كجاست . مريض كه تا آن روز اين حرف براش تازگي داشت و نميدانست گفت : آقاي دكتر خودتان روي تابلو مطب نوشته ايد : متخصص كليه ، معده ، امراص داخلي و غيره !!! ... دكتر دانست كه اين مريض معني وغيره را نميداند و به او توصيح داد .
در اين شرايط كاملاً تحميليِ زندگي سعي در وسعت دايره اختيارمان بكنيم. ...همين و بس ،راه گريزي نيست