• وبلاگ : زلال پرست
  • يادداشت : فلسفي تا غير فلسفي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    با درود

    خسته نباشيد

    بدرود

    سلام رفيق بيدار شدن صبح تلخ ترين لحظه ي روزانه ي منه ... سرخوشم راهها گرچه همه بن بست است ... سقف اوقات من پر زخم است ... سقف پر زخم زير باران چك چك بر مغزم مي كوبد ... زندگاني از نو ... زندگاني از نو ... بهترين درمان براي آروم گرفتن دردهاي فلسفي همون خوابه ... خوابي آروم و راحت البته به شرطي كه بختك نيفته روت ... راستي اين خليج فارس شما هم حال و هوايي داره ها
    + شيبور 

    تصحيح ...زيبنده و يار و ...

    + شيبور 

    سلامي دوباره از شما چه پنهان... هم شيره اش و هم شربتش فراون و جود داره و اتفاقا بر خلاف نظر شما بعد از استعمال آن دردهاي فلسفي و رنجهاي اجتماعي آن چنان ظاهر شده و ريشه ميدواند كه آثار مهيج آن در تك تك صفحه و كتابهاي نويسنده و شاعر و فلاسفه در اوج اعتلاي هنري زيبنده و يا و مونس همه ي خانه و كتابخانه و كتاب فروشي هاست ...

    سلام مريم جان

    خوب ايشالا يه گياهي هم پيدا ميشه واسه درداي فلسفي .

    اما اين آلووورا رو حواست باشه هاااااا . آخه يه شيره هم داره كه سمميه

    . كه اون كلي مشكل سازه

    نماز روزه هاتون قبول

    موفق باشيد

    _"سلام..."

    موج مي رسد و طرح چهره ات را مي برد از خيالم...

    بر من رسوب کرده اي که هر کس مرا مي بيند ياد مردمک چشم هاي تو مي افتد...؟! مي روي... مي آيي... مي روي... مي آيي... دود مي شوي... آه مي شوي... مي شکنم... ماه مي شوي...

    _"ماه شده اي!"

    _"من؟! من که ماه نيستم... ستاره ام که غبار نور بر شانه ات مي ريزم..."

    ....

    ياد شب هاي مه زده ي جنوب... شرجي و دل تنگي هايي که تمامي نداشت و نفسم هي مي گرفت...

    _"ستاره... ستاره..."

    دنباله نداشتم و ادامه ي خودم بودم...

    بوي مه ،بوي نم ، بوي کارون... و دلم لک زده براي آفتابي که مي سوخت... مي سوخت...

    _"دست هات يخ زده..."

    _"به من دست نزن که تو هم يخ مي زني..."

    نکند...

    _"اين سرما ..."

    موج... موج...

    _"گوش نده، هذيان مي گويم..."

    اونوقت اگه كامنت دوني تون اكشال داشت چه جوري بگيم؟؟؟

    سلام.

    درد نان و آب اونقدر تو زندگيمون پر رنگ شده كه مجال انديشيدن به دردهاي ديگه رو نمي ده هر چند همشون يكي اند...

    مثل هميشه زيبا و خواندني.

    پاينده باشيد.

    پاسخ

    by e-mail ,doste man.!
    سلام . كامنت باكستون كار مي كنه.

    درود بر شما ....در اينجا گخانه اي هست كه انواع و اقسام كاكتوسها در جو و درجه حرارت صحرا و آفريقا پرورش داده و اندازه بعضي از انها دو تا سه متر هست . آه خواب شيرين صبح !.. ...با فكر و مرور خاطرات روز خواب رفتن و با فكر و ذكر چه كنم هاي ريز و درشت بر خواستن و دوباره روز از نو حركت از نو !!...و .دوره كردن روز و شب و ماه و سال . آري آنچه حاصل تلاش و كوشش و نشست و بر خواست ماست عمر گويند و حاصل گذر عمر در پيج و خم و سختي و پستي و بلندي هاي روزگار تجربه نامند ! بي خود نيست به آدمهايي كه حاصل عمر مفيدشان كسب تجارب زياد تري ست .....اصطلاحا مي گويند ....دود چراغ خورده . شاد باشي.

    سالها پيش از اين

    زير يك سنگ گوشه اي از زمين

    من فقط يك كمي خاك بودم همين

    يك كمي خاك كه دعايش

    پر زدن آنسوي پرده ي آسمان بود

    آرزويش هميشه

    ديدن آخرين قله ي كهكشان بود

    خاك هر شب دعا كرد

    از ته دل خدا را صدا كرد

    يك شب آخر دعايش اثر كرد

    يك فرشته تمام زمين را خبر كرد

    و خدا تكه اي خاك برداشت

    آسمان را در آن كاشت

    خاك را توي دستان خود ورز داد

    روح خود را به او قرض داد

    خاك توي دست خدا نور شد

    پر گرفت از زمين دور شد

    راستي

    من همان خاك خوشبخت

    من همان نور هستم

    پس چرا گاهي اوقات

    اين همه از خدا دور هستم ؟!

    « نظر آهاري »

    كاكتوس ها را نبايد دست كم گرفت ...
    + شيبور 

    فعلا سلام بعدا دوباره ميام !! شاد باشي

    سلام

    خوبي

    وبلاگت مشكلي نداره

    راستي وبلاگت يه چيزي كم داره اگه گفتي جايزه داري

    سلام نوشته زيبائي بود جالب بود خوشم اومد چندروزه بروز كردم بيائي خوشحال ميشم
    جاب و پر محتوا.با اجازتون لينك شما را گذاشتم تو وبلاگم سري هم به من بزن خوشحال مي شم.موفق باشي.